2024 | بیگانه : رومولوس | Alien: Romulus

بیگانه : رومولوس

:: Alien: Romulus ::
#img_alt#
خب، ببین رفیق، راجع به این فیلم Justice League: Crisis on Infinite Earths که جدیدا اومده، باید بگم داستانش خیلی گنده‌تر از اسمش بود! اصلا یه وضعی... مثل این می‌مونه که کل اسباب‌بازی‌هاتو از توی صندوق دربیاری و همه‌شونو با هم قاطی کنی، بعد بگی حالا یه داستان با اینا بسازیم! اولش که شروع میشه، فلش بیچاره‌مون یهو چشم باز می‌کنه میبینه داره تو لحظه‌های مختلف زندگیش هی می‌پره عقب جلو. انگار ساعت شنی زندگیش قاطی کرده. وسط این پرش‌ها یهو با یه آمازویی درگیر میشه که جون سوپرمن رو به لبش می‌رسونه. اینجاست که فلش میگه "یا حضرت فِلش، باید یه تیم جمع کنیم!". و اینجوری میشه که لیگ عدالتِ خودمونو می‌بینیم که داره شکل می‌گیره. بتمن و سوپرمن و گرین ارو و ویکسِن و مارشن منهانتر همه جمع میشن دور هم. بعد یهو سروکله آمازو دوباره پیدا میشه، اونم چه آمازویی! این دفعه لکس لوثر دستکاریش کرده، شده ضدحالِ هرچی غیرانسانه! لیگ عدالت هرچی زور میزنه حریفش نمیشه، چون این آقا هر قدرتی ببینه کپی میکنه! آخرش فلش میره سراغ دکتر ایوو، همون پروفسور خُل‌وچِل که آمازو رو ساخته. اونجا معلوم میشه دکتر ایوو یه مریضی عجیب غریب گرفته که زود پیرش می‌کنه. این بدبختم واسه اینکه عمرشو زیاد کنه رفته سراغ انرژی متاهیومن‌ها و آمازو رو ساخته. خلاصه، دکتر ایوو خودشو فدا میکنه تا آمازو رو بی‌قدرت کنه. بتمن هم که مخ کارآگاهیش همیشه کار میکنه، میفهمه لکس لوثر به دکتر ایوو اون مریضی رو داده تا این آشوب به پا شه. آمازو هم که میفهمه لوثر چه نامردیه، میفته به جونش. لوثر رو پلیسا می‌گیرن، آمازو هم قدرت‌ها رو پس میده به صاحب‌اشون و خاموش میشه. چه داستان پیچیده‌ای تو قسمت اول! وسط این ماجراها، فلش یهو سرت از زمین شماره سه درمیاره، یه دنیای موازی دیگه. اونجا دوبل خودشو می‌بینه، جانی کوئیک. بعدشم سر از زندان دار و دسته "سندیکای جنایت" درمیاره، همون لیگ عدالتِ بدمن‌های زمین سه! سوپر وومن با کمند راستگویی‌ش می‌خواد از فلش اعتراف بگیره. اینجا سندیکا میفهمن یه "مولتی‌ورس" هم وجود داره و نقشه می‌کشن کل مولتی‌ورس رو بگیرن! ولی یهو یه موج ضد ماده میاد زمین سه رو تهدید میکنه. سندیکا سعی می‌کنن جلوشو بگیرن، ولی موج قوی‌تره و دنیاشونو نابود میکنه. جانی کوئیک خودشو فدا میکنه تا فلش بتونه فرار کنه. یه آواره هم اونجا وایستاده می‌بینه دنیاهای موازی دارن نابود میشن و به فلش میگه تو هم مقصر این وضعیتی! عجب فضای دارکی! قسمت دوم هم که از اون طرف، هاربینجر پیداش میشه، یه فرشته نجاتِ مولتی‌ورسی. فلش و گرین ارو و ویکسِن و گرین لنترن رو می‌بره به یه ایستگاه فضایی به اسم "ساتلایت". اونجا یه عالمه قهرمان و آدم قدرتمند از زمین‌های مختلف جمع شدن. مانیتور، یه موجود قدیمی و مولتی‌ورسی، اینارو جمع کرده که جلوی موج ضد ماده رو بگیرن. فلش با "جامعه عدالت" زمین دو هم دوباره دیدار می‌کنه، همونا که همه پیر پاتال بودن جز واندر وومن و سوپرمنش و هاوکمن که دوباره زنده شده! بتمن هم با رابین و هانتِرس زمین دو آشنا میشه، دختر بتمن و کت وومن اون دنیا. هاربینجر هم یهو معلوم میشه سوپرگرله! چه سورپرایزی! مانیتور میگه یه موج ضد ماده داره میاد کل مولتی‌ورس رو نابود کنه. فلش با اون سفر در زمانش به مانیتور و شورای فکرش ایده داده که برج‌های ارتعاشی بسازن روی زمین‌های باقی‌مونده تا از موج رد شن و زنده بمونن. ولی موج زودتر از اینکه برج‌ها تموم شن پخش میشه. فلش از قدرتش استفاده می‌کنه زمان رو برای خودش و آیریس کُند کنه و اونا با هم پیر میشن و برج زمین یک رو با کمک آمازو تموم می‌کنن. آیریس پیر از دنیا میره، فلش پیر هم به سرعت عادی برمی‌گرده و شبکه برج‌ها رو با یه تردمیل فضایی فعال می‌کنه. انرژی ارتعاشی برج خودشو و آمازو رو نابود می‌کنه، ولی موج ضد ماده رو از زمین‌ها رد می‌کنه و پخشش می‌کنه. بعدش "اسپکتر" پیداش میشه، میگه فلش مقصر بحرانه، ولی سرنوشتش با "نیروی سرعت" هست. فلش رو می‌فرستن به لحظه ای که قدرت می‌گیره و یه چیزی میفهمه. یهو به شکل روح جلو بتمن ظاهر میشه که تو توهم "وارلرد" گیر افتاده، میگه برو به قبل از "شروع". فلش ناپدید میشه و میمیره. تو ایستگاه فضایی، سوپرگرل می‌فهمه قهرمان‌ها تاریخ رو عوض کردن، چون دوستاش از "لژیون ابرقهرمانان" دارن محو میشن، از جمله دوست پسرش برینیاک ۵. عجب درهم برهمی! قسمت سوم هم که دیگه قیامت صغری! وقتی کریپتون نابود شد، سفینه فرار کارا زور-ال خورد به ساتلایت مانیتور. مانیتور هم اولش نمی‌خواست نجاتش بده، ولی آخرش دلش سوخت و بردش پیش خودش و بهش غذا داد و درس داد. وقتی معلوم شد کارا حافظه‌شو از دست داده، مانیتور تصمیم گرفت بهش نگه خونه‌ش نابود شده. آخرش کارا سفینه فرارشو تو آشیونه ساتلایت پیدا می‌کنه و می‌فهمه سیاره‌ش نابود شده. از دست مانیتور عصبانی میشه که نذاشته کریپتون نابود شه و حقیقت رو ازش پنهون کرده، بهش فشار میاره تا بگه پسر عموش کال-ال زنده اس روی زمین. بعد هم کارا میره دنبالش. مانیتور هم به تماشای کارا ادامه میده، از جمله تمریناش با لژیون ابرقهرمانان. وقتی کارا که حالا سوپرگرل شده برمی‌گرده زمین دنبال سوپرمن و بتمن، مانیتور بهش نزدیک میشه تا ازش کمک بگیره جلوی موج ضد ماده رو بگیره که واقعیت رو نابود نکنه. بعدشم یه کم از قدرت خودشو بهش میده و تبدیلش می‌کنه به هاربینجر و می‌فرستتش قهرمان‌ها رو جمع کنه. چه پشت پرده‌ای داشته هاربینجر! سال‌ها پیش تو زمین دو، "سایکو پایرت" یه رمزنگار رو بازجویی می‌کنه، همون دکتر فیت زمین خودشون. واسه اینکه دکتر فیت زبون باز کنه، سایکو پایرت داستان زندگیشو تعریف می‌کنه. دکتر فیت هم که فکر می‌کنه سایکو پایرت یه نقشی تو بحران داره، بهش قدرت سفر بین دنیاها رو میده. بعد از اینکه نقشه سایکو پایرت واسه حمله آتلانتیس‌ها به آمریکا با اسم "مشاور" شکست می‌خوره، از قدرت جدیدش استفاده می‌کنه از زمین دو فرار کنه و دستگیر نشه. تو مولتی‌ورس سفر می‌کنه، سعی می‌کنه دنیاهای مختلف رو بگیره ولی شکست می‌خوره، تا اینکه هاربینجر پیداش می‌کنه و می‌برتش ساتلایت پیش قهرمان‌ها. عجب آدم در به‌دری بوده سایکو پایرت! از وقتی موج ضد ماده به زمین یک خورده و چیزی که فکر می‌کردن یه موج تکی بوده، معلوم شده یه سری موج‌های ضد ماده ان. خیلی از قهرمان‌ها پخش شدن تو مولتی‌ورس تا برج‌های ارتعاشی رو راه بندازن و نگهشون دارن و ازشون محافظت کنن. شورای مانیتور هم دنبال یه راه حل دراز مدت می‌گرده. واسه اینکه دل مردم زمین‌ها آروم شه، از تکنولوژی ساتلایت استفاده می‌کنن تا کنترل احساسی سایکو پایرت رو پخش کنن تو سیاره‌ها. سایکو پایرت هم که از فشار ذهنی این کار خسته شده، مانیتور رو راضی می‌کنه یه کم از قدرتشو بهش بده تا کارش راحت‌تر شه. کمی بعد، سایکو پایرت رو یه موجودی به اسم "آنتی-مانیتور" می‌دزده، همون منبع موج‌های ضد ماده. بهش پیشنهاد میده یه دنیای کوچیکتر بهش بده تا کنترلش کنه در عوض خدمتشو بکنه. عجب معامله‌ای! بعد از یه موج ضعیف‌تر ضد ماده که از زمین‌ها رد میشه، "شیاطین سایه" پیداشون میشه و همزمان به همه برج‌ها حمله می‌کنن. سوپرمن لیگ عدالت رو می‌بره از زمین یک دفاع کنه، بتمن از زمین دو با کمک "خانواده خفاشی" مولتی‌ورسی دفاع می‌کنه، واندر وومن هم تو زمین ۴۳ می‌جنگه، یه زمینی که "آمازون‌ها" روش حکومت می‌کنن. می‌فهمن شیاطین سایه به نور قوی ضعیفن، ولی سایکو پایرت کارشونو خراب می‌کنه، از قدرت‌های بیشترش استفاده می‌کنه نفرت و دشمنی قهرمان‌ها رو زیاد کنه، باعث میشه به جون هم بیفتن بعدشم به یه زمین دیگه فرار می‌کنه. به خاطر شیاطین سایه و دخالت سایکو پایرت، وقتی موج ضد ماده بعدی می‌خوره همه‌ی برج‌ها آنلاین نیستن و خیلی از زمین‌ها، از جمله زمین ۴۳، نابود میشن. وسط این هرج و مرج، سوپرگرل عصبانی مانیتور رو می‌کشه، چون نفرتش بهش به خاطر قدرت‌های سایکو پایرت بیشتر شده. چه پایان غم‌انگیزی! قسمت سوم هم که رسما آخر دنیاست! وقتی مانیتور میمیره، انرژی کیهانی درونش آزاد میشه تو ساتلایت. این به قهرمان‌ها قدرت میده زمین‌های باقی‌مونده و خورشیداشونو ببرن به یه بعد بین جهان‌ها به اسم "بِلید"، جلوی نابودیه زمین یک رو می‌گیرن. هشت ماه بعد، هاوگرل و سوپرمن زمین دو جنازه واندر وومن رو تو فضا پیدا می‌کنن، اون به خاطر فناناپذیریش از نابودیه زمین ۴۳ جون سالم به در برده. از دست آنتی-مانیتور که در امانن، ولی قوانین فیزیک تو بِلید فرق می‌کنه، هر روز بلایای طبیعی میاد، موجودات از گذشته و حال و آینده زمین‌ها یهو همزمان پیدا میشن، منابعشون داره تموم میشه. چه وضع درهمی! بعد از اینکه بتمن تو جنگ با سربازای نازی گاز ترس اسکرکرو بهش می‌خوره، یادش میاد یه پیرمردی بهش گفته بود برگرد به قبل از "شروع"، حالا می‌فهمه اون پیرمرد فلش در حال مرگ بوده. نظریه بتمن رو دکتر فیت تایید می‌کنه، میگه راه حل بحران قبل از اینکه مولتی‌ورس به وجود بیاد بوده. استوارت به بقیه میگه راجع به کنستانتین، که میگه از اون زمان اومده. بتمن و فیت و استوارت و واندر وومن ساتلایت رو ترک می‌کنن دنبال کنستانتین بگردن. از جادوی فیت استفاده می‌کنن خاطرات کنستانتین رو برگردونن، می‌فهمن زمین کنستانتین رو دارکساید نابود کرده. کنستانتین واسه اینکه زمینشو برگردونه، به فلش زمینشون دستور داده بره به گذشته و دارکساید رو وقتی بچه بوده بکشه که آسیب‌پذیر بوده. چه نقشه خطرناکی! لکس لوثر زمین ده میاد به ساتلایت، هشدار میده آنتی-مانیتور بِلید رو پیدا کرده و به زور واردش شده. بعد از اینکه زمین ۱۴۶ و زمین دو رو نابود می‌کنه، کوئسشن و لوییس لین زمین یک می‌فهمن لوثر جای بِلید رو به آنتی-مانیتور لو داده در عوض زنده موندن زمین ده. لوثر میگه اون و تیم بدمن‌های زمینش به این نتیجه رسیدن که زندگی تو بِلید دوام نداره، واسه همین سایکو پایرت رو گرفتن و شکنجه‌ش دادن تا با آنتی-مانیتور تماس بگیره. ولی هدف واقعی لوثر این بوده که آنتی-مانیتور رو بکشونه بِلید تا ضعف‌هاشو مطالعه کنن، بکشنش و سالم برگردن به دنیای عادی. بعد از اینکه زمین AD رو قربانی آنتی-مانیتور می‌کنن تا قدرت‌هاشو ببینن، لوثر پیشنهاد میده سوپرمن زمین یک قدرت همه‌ی خورشیدهای زمین‌ها رو جذب کنه و یه انفجار به اندازه‌ای قوی بزنه که آنتی-مانیتور رو نابود کنه. سوپرمن می‌دونه این کار جونشو می‌گیره، ولی قبول می‌کنه، ولی سوپرگرل جاشو می‌گیره چون از کشتن مانیتور عذاب وجدان داره. برمی‌گردن به دنیای عادی، یه "سپاه گرین لنترن" جدید و مارشن منهانتر که فرماندهی "واروُرلد" رو به عهده داره بهشون کمک می‌کنن، از سایکو پایرت استفاده می‌کنه همه دنیاها رو با امید متحد کنه. این انرژی به اندازه‌ای آنتی-مانیتور رو ضعیف می‌کنه که فداکاری سوپرگرل کافی باشه نابودش کنه، ولی مرگش پسر عموشو غمگین و داغدار می‌کنه. چه پایان تراژیکی! وقتی قهرمان‌ها و بدمن‌ها تو واروُرلد جمع میشن، بتمن دست داشتن کنستانتین تو بحران رو توضیح میده و میگه دارکساید یه نقطه ثابت تو دنیا بوده، ولی کشتنش دنیا رو به جای اینکه درست کنه، به دو نیمه شکسته، یه واقعیت با دارکساید و یکی بدون اون. از اون موقع مولتی‌ورس داره بی‌نهایت رو نقاط تصمیم‌گیری مشابه تقسیم میشه. چون واقعیت نمی‌تونه با این همه دنیا کنار بیاد، آنتی-مانیتور به عنوان "واکنش ایمنی" به وجود اومده، داره دنیاها رو می‌کشه تا از فروپاشی کاملش جلوگیری کنه. یه ارتش از آنتی-مانیتورها به ساتلایت نزدیک میشه و شروع می‌کنه به کشتن زمین‌هایی که شبیه زمین ۵۰۸ و زمین ۱۲ و زمین ۲۰۰۳ و زمین ده هستن. چه وحشتی! کنستانتین پیشنهاد می‌ده مولتی‌ورس رو تو یه "مونوورس" ادغام کنن که واقعیت بتونه باهاش کنار بیاد. بتگرل هم پیشنهاد می‌ده از "ماشین معجزه" استفاده کنن که سوپرگرل قبل از مرگش تو یه بعد جیبی پنهون کرده بود. بعد از اینکه نایتشید ماشین معجزه رو به واروُرلد تله‌پورت می‌کنه، واندر وومن خودشو فدا می‌کنه انرژی کافی بده ماشین رو شارژ کنه و مونوورس رو به وجود بیاره. قهرمان‌ها و بدمن‌های جمع شده به جز کوئسشن که "واقعیت دروغین" رو رد می‌کنه و سایکو پایرت که ذهنش واسه قدرت دادن به واروُرلد نابود شده، وارد دنیای جدیدشون میشن در حالی که اسپکتر نگاشون می‌کنه. کنستانتین خودشو واسه مجازات اسپکتر آماده می‌کنه واسه تموم کردن مولتی‌ورس، ولی اسپکتر به جای "عدالت" بهش "امید" پیشنهاد می‌ده. وقتی اسپکتر میره، کنستانتین فکر می‌کنه بره تو مونوورس، ولی آخرش نه میگه و دنبال اسپکتر میره به یه سرنوشت نامعلوم وقتی مولتی‌ورس نابود میشه. چه پایان باز و عجیبی! تو مونوورس، یه دیانای جوون از تمیسکیرا داره بالای یه صخره بازی می‌کنه. مامانش هیپولیتا بهش میگه بیاد پایین چون حتی پرنسس‌ها هم فناناپذیر نیستن. چه پایان شیرینی بعد از این همه آشوب! در کل باید بگم "Justice League: Crisis on Infinite Earths" یه فیلم خیلی جاه‌طلبانه‌ست. داستانش خیلی پیچیده و پر از شخصیت‌های مختلفه، ولی اگه از طرفدارای دی‌سی باشی و کمیک‌هاشو خونده باشی، مطمئنا ازش لذت می‌بری. صداپیشگی‌ها هم که محشره، مخصوصا آخرین حضور کوین کانروی به عنوان بتمن و مارک همیل به عنوان جوکر خیلی حس نوستالژیکی داره. ولی خب، قسمت‌های دوم و سومش انگار یه کم از دست در رفته، منتقدا هم خیلی تعریف نکردن. ولی به نظر من واسه یه عشق فیلم دی‌سی دیدنش ضروریه، حداقل واسه خاطر ادای احترام به کوین کانروی و پایان دادن به دنیای انیمیشنی دی‌سی. امیدوارم این تحلیل به دردت خورده باشه!

دوبله فارسی (نسخه اول سانسور شده)

دوبله فارسی (نسخه دوم سانسور شده)

سانسور شده با زیرنویس فارسی چسبیده